♥♥عشق من عاشقم باش♥♥
به نام تنها مشعل داره کلبه متروکه عشق
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
گرمایی بوده ام همیشه... اما... پیش خودمان بماند... سرمایی می شوم وقتی... پای آغوش تو در میان باشد... بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود جان ز تو جوش می کند دل ز تو نوش می کند عقل خروش می کند بی تو به سر نمی شود خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی تو به سر نمی شود جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی آب زلال من تویی بی تو به سر نمی شود خواب مرا ببسته ای نقش مرا بشسته ای از همه ام گسسته ای بی تو به سر نمی شود بی تو نه زندگی خوشم بی تو نه مردگی خوشم سر ز غم تو چون کشم بی تو به سر نمی شود روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم روز میلاد، همان روز که عاشق شده بود او کسی بود که از غرق شدن می ترسید هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد چند روزی است که تنها به تو می اندیشم شب که مهتاب درآیینه ی من می ر قصد همه ی روز به تصویر تو می پردازم همه ی گریه شب را به تو می اندیشم چیستی؟ خواب و خیالی؟ سفری؟خاطره ای؟ لحظه ای یاد تو از خاطرمن خارج نیست اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود نه به اندیشه ی زیبا،نه به احساس لطیف تو به زیبایی دنیایِ که می اندیشی؟؟ زبانم را نمیدانی، نگاهم را نمیبینی زاشکم بی خبر ماندی و آهم را نمیبینی سیه چشمان من، روی و موی سفیدم را نگاهی کن
عشق من همین که هستی همین که درسرای دلم راه میروی همین که گاهی پناه واژه هایم میشوی کافیست برای یک عمرارامش...
هر کی تورو ازم گرفت الهی بیچاره بشه روز قیامتکه رسید مجرم و آواره بشه به آب و آتیش می زنم فکرت نمیره از سرم می خوام فراموشت کنم اما بازم عاشق ترم طفلی دل عاشق من نشد تو رو نگه داره فقط یادم میاد نوشت چشماتو خیلی دوست داره
قصهء فراموشی، قصهء روزگار است اگر زنده باشی و زندگی کنی روزگار مهر فراموشی بر پیشانیت خواهد زد،این اقبال توست پس گلایه ای نیست تو سعی کن فراموش نکنی آنکه را در تنگای زندگی به یاد توست.
به سلامتی پسری که به دوست دخترش گفت : روزی که جلوی دختری غیر ازتو زانو بزنم.......روزیه که بخوام بندکفش دخترمون روببندم..... بسلامتی.......
دختــــــــــــــــــــــــــــربودن یعنی جایی نرو دختـــــــــــــــــــــــــــــــربودن یعنی رانندگی چرا؟ماشین ظرفشویی یرون دختــــــــــــــــــــــــــــــربودن یعنی شوهز سیمین 12 میلیون براش طلا خریده دختـــــــــــــــــــــــربودن یعنی به انتظار نشستن خاستگار مایه دار دختــــــــــــــــــــــــــربودن یعنی کی بهت زنگ زده گوشیتو بده ببینم دختــــــــــــــــــــــــــــــــر بودن بعنی این چه طرزه لباسه دختــــــــــــــــــــــــــــــــــــر بودن یعنی حسرت چند مانتو رنگی دختـــــــــــــــــــــــــــــــــــربودن یعنی اول ناموس بابا و دادا بعد شوهر دختــــــــــــــــــــــــــــــــر بودن یعنی عروس شدن و شروع مشکلات دختـــــــــــــــــــــــــــــــــــــربودن یعنی زیر اب شدن ارزو ها دختـــــــــــــــــــــــــــــــــــر بودن یعنی با لباس سفید امدن و با کفن رفتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
از خودم غافلم اما به تو می اندیشم
می نشینم به تماشا به تو می اندیشم
که دراین خلوت شب ها به تو می اندیشم
یا درآغوش منی یا به تو می اندیشم
پشت آن پنجره حتی به تو می اندیشم
که به تلفیقی از این ها به تو می اندیشم
من که تنها به تو، تنها به تو می اندیشم
سخنها خفته در چشمم نگاهم صد زبان دارد
چرا ای بی وفا طرز نگاهم را نمیبینی
نگاهم همچون عشقه تو روی از من چه پوشانی
مگر ای ماه چشم بی گناهم را نمیبینی
مگر در چشم من روی سیاهم را نمیبینی
چرا یکدم کنار من نمی مانی؟
دوست داشتن توست
که این چنین
انگشتان خسته و بی رمقم را
برای نوشتن واژه ها می چرخاند . . .!
طراح : صـ♥ـدفــ |